منافق همانند موش صحرایی است که برای لانه اش دوراه قرار می دهد و یکی از آن دو را باز می گذارد و از آن رفت و آمد می کند و
دیگری را بسته نگه می دارد. هر گاه احساس خطر کند، با سر راه بسته را باز
کرده و می گریزد. نام سوراخ مخفی موش «نافقاء» است که کلمه «منافق» نیز از
همین واژه گرفته شده است.
نفاق دارای معنای گسترده ای است و هر کس که زبان و
عملش هماهنگ نباشد، سهمی از نفاق دارد. در حدیث می خوانیم: اگر به امانت
خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعده های خود عمل نکردیم، منافق
هستیم؛ گر چه اهل نماز و روزه باشیم.? تظاهر و ریاکاری نیز نوعی نفاق است.
? برخی از ویژگی های منافقان در قرآن کریم
منافقان افرادی هستند که در ظاهر خود را مومن و
مصلح نشان می دهند ولی در باطن ایمان ندارند؛ با افراد بی دین، رفت و آمد و
خلوت می کنند؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است؛ نسبت به مومنان
عیب جویند؛ از جبهه و جهاد فراری و از خدا غافل اند؛ افرادی یاوه سرا،
ریاکار، شایعه ساز و علاقه مند به دوستی با کفارند؛ ملاک علاقه شان کامیابی
و ملاک غضبشان، محرومیت است؛ نسبت به پیشرفت مومنان نگران، ولی نسبت به
مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند؛ امر به منکر و نهی از معروف می
کننند.
خداوند بزرگ در سوره های بقره، منافقون، احزاب،
توبه، نساء و محمد سیمای منافقان را به تصویر کشیده است . در ادامه ویژگی
هایی که در سوره بقره برای منافقان آمده است، مرور می کنیم:
?) دروغ گویی
«و گروهی از مردم کسانی هستند که می گویند: به
خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم. در حالی که مومن نیستند.»?
با توجه به آیه بالا، اولین ویژگی منافقان، دروغ
گویی است؛ منافقان ایمان زبانی دارند در حالی که ایمان، امری قلبی است و
آنها دروغ می گویند.
?) فریبکاری
«(منافقان به پندار خود) با خداوند و مومنان
نیرنگ می کنند در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، اما نمی فهمند!» ?
دومین ویژگی منافقان که خداوند در این آیه به آن
اشاره می کند، خدعه و نیرنگ است. مراد از خدعه منافقان با خدا، یا خدعه و
نیرنگ آنان با احکام خدا و دین اللهی است که آن را مورد تمسخر و بازیچه
قرار می دهند و یا به معنای فریبکاری با پیامبر خداست؛ زیرا خدعه با رسول
خدا به منزله خدعه با خداست که روشن است این گونه فریبکاری در واقع فریب
خود است. چنان که اگر پزشک، دستور مصرف دارویی را بدهد و بیمار به دروغ
بگوید که آن را مصرف کردم، به گمان خودش پزشک را فریب داده، ولی به راستی
خود را فریب داده است.
?) بیماری دلی
«در دلهای منافقان، بیماری است، پس خداوند بیماری
آنان را بیفزاید. و برای آنان عذابی دردناک است، به سزای آنکه دروغ می
گویند.»?
«بیماردلی» سومین ویژگی است که خداوند برای
منافقان برمی شمارد. منافق ، بیمار است. همان گونه که بیمار، نه سالم است و
نه مرده، منافق نیز نه مومن است و نه کافر. بیماری منافق نیز رشد سرطانی
دارد.
?) فسادگری در زمین
«هر گاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد
نکنید، می گویند؛ همانا ما اصلاحگریم.»?
نفاق عامل فساد در زمین است و منافق نیز با اعمال
خود در زمین فسادگری می کند؛ منافق با ادعای اصلاح طلبی، درصدد تحمیق
مردم و توجیه خلافکاری های خویش است.
?) بی خردی
«آگاه باشید! آنان خود اهل فسادند، ولی نمی
فهمند.»?
ویژگی دیگری که قرآن کریم برای منافقان بر می
شمارد، «بی خردی» آنهاست. به خاطر آثار و عوارض سوئی که نفاق در روح،
روان، رفتار و کردار منافقان ایجاد می کند، آنها خرد و اندیشه خود را از
دست می دهند.
در آیات دیگر قرآن کریم درباره تاثیر آثار و
عوارض سوء نفاق در روح، روان، رفتار و کردار منافقان می خوانیم؛ آنها
اندیشه و فهم نمی کنند و دچار فقدان شعور واقعی می شوند.
?) تحقیر مومنان
«و چون به آنان گفته شود، شما نیز همان گونه که
(سایر) مردم ایمان آورده اند ایمان آورید، (آنها با تکبر و غرور) گویند:
آیا ما نیز همانند ساده اندیشان و سبک مغزان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید!
آنان خود بی خردند، ولی نمی دانند.»?
یکی دیگر از ویژگی هایی که منافقان به آن شناخته
می شوند، شیوه ای که آنها در پیش می گیرند؛ «تحقیر مومنان».
در نظر منافقان ایمان داشتن و تسلیم خدا بودن،
سبک مغزی است؛ آنها روحیه امتیازطلبی و خودبرتربینی دارند و به دردی مبتلا
هستند که بدتر و دردآورتر از آن، جهل به آن درد است و آن «خودبرتربینی»
است.
چنان که از این آیه بر می آید، ارشاد و دعوت
اولیای خدا، در منافقان بی اثر است و تنها باید غرور متکبرانه منافقان را
شکست و با آنها مقابله به مثل کرد و با افشای چهره دروغین منافقان ، جامعه
اسلامی را از گزند نفاق آنان بر حذر داشت.
?) دو چهره گی
«و چون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما (نیز
همانند شما) ایمان آورده ایم. ولی هر گاه با (همفکران) شیطان صفت خود خلوت
کنند، گویند: ما با شما هستیم، ما (اهل ایمان را) مسخره می کنیم.»?
ویژگی دیگری منافقان ، «دو چهره گی» آنهاست؛
منافقان نان به نرخ روز می خورند. دوستان آنها شیطان صفت هستند. آنها با
کفار ارتباط تشکیلاتی دارند و از آنان خط فکری می گیرند؛ منافقان و کافران
نه تنها هم فکرند، بلکه کمک کار هم نیز هستند.
منافقان، شهامت صداقت ندارند و از مومنان ترس و
هراس دارند؛ ارتباط منافقان با مومنان، آشکارا و علنی است، ولی تماس آنان
با کفار یا سران و رهبران خود، سری و محرمانه، در نهان و خلوت صورت می
گیرد. باید مراقب عوامل نفوذی بود و به هر اظهار ایمان از سوی منافقان،
نباید اعتماد کرد .
?) سردرگمی
«خداوند آنان را به استهزا می گیرد و آنان را
چنان در طغیانشان مهلت می دهد که سرگردان می شوند. »?
امام رضا (ع) در تفسیر این آیه می فرماید:
خداوند، اهل مکر و خدعه و استهزا نیست، اما جزای مکر و استهزای آنان را می
دهد. ?? چنان آنان را در طغیان و سرکشی خود رها می کند تا سردرگم و غرق
شوند. چه سزایی سخت تر از قساوت قلب و تسلط شیطان و وسوسه های او، میل به
گناه و بی رغبتی به عبادت، همراهی و همکاری با افراد نااهل و سرگرمی به
دنیا و غقلت از حق که منافقان بدان گرفتار می آیند.
منافقان، دوگانه رفتار می کنند و با آنها دو گونه
برخورد می شود؛ در دنیا احکام مسلمانان را دارند و در آخرت کیفر کفار را
می بینند.
منافقان، مومنان را مسخره می کنند، ولی خدا به
حمایت مومنان آمده و پاسخ تمسخر آنان را می دهد؛ یعنی منافقان با خدا طرف
اند، نه مومنان.
?) دین فروشی
«آنان کسانی هستند که به بهای (از دست دادن)
هدایت، خریدار ضلالت و گمراهی شدند. اما این داد و ستد، سودشان نبخشید و
راه هدایت نیافتند.»??
«دین فروشی» از دیگر ویژگی منافقان است. منافقان
آخرت را با زندگی دنیوی و آمرزش و عفو اللهی را با قهر و عذاب او معامله می
کنند و به این ترتیب زمینه های فطری هدایت را از دست می دهد؛ یعنی استعداد
ایمان و دریافت پاداش و مغرفت را با اعمال خود از بین می برند.
منافقان زیانکارند، پس هدایت را با ظلالت معامله
می کنند و سرانجام آنها، انحراف است.
??) آتش افروزی
«مثل آنان (منافقان) مثل کسی است که آتشی
افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنایی و نورشان را
برد و آنان را در تاریکی هایی که (هیچ) نبینند، رهایشان کرد.??
این آیه در مقام تشبیه روحیات و حالات منافقان
است. آنان، آتش می افروزند، ولی خداوند نورش را می برد و دود و خاکستر و
تاریکی اش را برای آنان وا می گذارد.
منافقان برای آنکه به اهداف خود برسند، آتش
افروزی می کنند؛ این آتش دود، خاکستر و سوزندگی دارد که بیش از همه در چشم
خود منافقان می رود. آتش آنها ناپایدار است و عاقبت و آینده اشان، تاریک.
??) باطل گرایی
« آنان ( از شنیدن حق) کر و ( از گفتن حق) گنگ و
(از دیدن حق) کورند، پس (به سوی حق) باز نمی گردند.»??
«باطل گرایی» از دیگر ویژگی های منافقان است که
در این آیه به آن اشاره شده است. منافقان چشم خدابین ندارند و همچون ناقص
الخلقه هایی هستند که خود مقدمات نقص را فراهم کرده اند و وسایل شناخت را
از دست داده اند. به حق نگاه می کنند، اما حقیقت را در نمی یابند؛ یعنی
چشم بصیرت ندارند که حق را بینند.
اگر بخواهیم به عمق و معنای عمیق این ویژگی (باطل
گرایی) پی ببریم به آیه دیگری از قرآن کریم اشاره می کنیم که در آن می
خوانیم؛
«آنان دل دارند، ولی نمی فهمند، چشم دارند ولی
نمی بینند، گوش دارند ولی حق را نمی شنوند، این گروه همچون چهارپایان، بلکه
از آنها پست تر و گمراه ترند، ایشان غافل هستند.»??
بنابراین می توان گفت که نفاق و اعمال نادرستی که
منافقان انجام می دهند، آنها را از درک حقایق و معارف اللهی باز می دارد و
کسی که از عطایای اللهی در راه حق بهره نگیرد، همانند کسی است که فاقد آن
نعمت هاست. پس منافقان انسانیت خود را از دست می دهند.
??) ترس و وحشت
«یا چون (گرفتاران در) بارانی تند از آسمان اند
که در آن، تاریکی ها و رعد و برقی است. آنان از ترس صاعقه ها و بیم مرگ،
انگشتان خود را در گوش هایشان قرار می دهند، و (لی) خداوند بر کافران احاطه
دارد.»??
قرآن، منافق را به شخص در باران مانده ای تشبیه
کرده که مشکلات باران تند، شب تاریک، غرش گوش خراش رعد، نور خیره کننده
برق، و هراس و خوف مرگ، او را فرا گرفته ، اما او نه برای حفظ خود از باران
پناهگاهی دارد و نه برای تاریکی، نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی
آرام از مرگ.
ترس و وحشت همیشه و در همه جا همدم و همراه
منافقان است؛ در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلت دامنگیر
منافقان می شود و هر لحظه که خداوند بزرگ اراده فرماید، اسرار و توطئه های
آنها افشا می شود.
??) در راه ماندگی
«نزدیک است که برق آسمان، نور چشمانشان را
برباید، هر گاه که (برقی در آن صحرای تاریک و بارانی) برای آنان بدرخشد، در
آن حرکت کنند، ولی همین که تاریکی، ایشان را فرا گرفت بایستند. و اگر
خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را (از بین) می برد، همانا خداوند بر
هر چیزی تواناست.»??
منافقان، همانند مسافر شبگرد در بیابان اند که در
اثر برق آسمان، چشمانشان خیره می شود ولی جز چند قدم بر نمی دارند.
منافقان هر از چندگاهی چند قدمی پیش می روند، ولی از حرکت باز می ایستند.
آنان چراغ درونی فطرت خویش را خاموش کرده و منتظر رسیدن نوری از قدرت های
بیرونی مانده اند بنابراین منافقان در مسیر زندگی، متحیرند و در راه مانده
اند.